خضر هنگامی که دری بسته بود، از آن عبور می کرد، به آسیاب ها که قدم می گذاشت باعث برکت روزی آنها می شد. بارها آسیابان ها اثر انگشت مبارک و با برکت او را روی آردهای خود می دیدند. نام اصلی خضر «خضردیة بن قابیل بن آدم» است. عده ای او را خضرون می خواندند. اما نَسَب کامل او به این صورت است «الیاس بن ملکان بن عامر بن ارفخشد بن سام بن نوح علیه السلام ».(2)
عده ای گویند که خضر پیامبر نبوده است. اما دانشمند متقی و صالح بود که مورد توجه پروردگار خویش قرار گرفت. خضر با دیدن کودکی، آینده او را اگر کافر و اگر ملسمان بود می دید.
[179]
مسجد سهله جایی است که خضر در آن محل اقامت کرد. «روزی خضر با موسی کنار ساحل دریا نشسته بودند، ناگهان پرنده ای در برابر آن دو بر زمین افتاد و با منقار خود قطره های آبی را به سوی مشرق و مغرب و بعد بسوی آسمان و زمین انداخت. موسی که از کار پرنده متعجب شده بود از خضر حکمت این عمل پرنده را پرسید. خضر گفت؛ به زودی پیامبری مبعوث خواهد شد و یارانش در تمام مشرق و مغرب جهان پراکنده می شوند. آن پیامبر به معراج خواهد رفت و روزی خواهد مرد. علمش از علم هر دانشمندی بیشتر است و بعد او علمش را نزد پسر عمو و جانشینش می گذارد.
هرکجا نامی از خضر برده شود او در همان مکان حاضر است. در تمام مراسم حج و روز عرفه شرکت می کند. خداوند او را همدم قائم آل محمّد(عج) قرار داده است. او زنده است تا زمانی که قیامت فرا رسد.(1)
امام صادق فرمودند؛ خضر از پیامبران مرسل بود. خضر در زمان فریدون زندگی می کرد و از طلایه داران سپاه ذوالقرنین بود.
آن هنگام که فوت پیامبر فرا رسیده بود، خضر بر در خانه اش ایستاد و به فرزندان فاطمه علیهاالسلام سلام داد.
روزی موسی در کوه طور مشغول مناجات با خداوند بود. خداوند به او فرمود؛ فرزند عمران دروغ گفته است، آن کس که ادعا می کند مرا دوست دارد اما نیمه های شب در خواب است، آیا هیچ عاشقی دوست ندارد در خلوت با معشوق خود گفتگو کند. فرزند عمران من دوستداران خود را به خوبی می شناسم، آنها نیمه های شب با من مناجات می کنند.
موسی پرسید؛ بار خدایا کسی که با زبان و قلبش تو را یاد می کند، پاداشش چیست؟ فرمود؛ روز قیامت او را کنار خود، زیر سایه عرش مستقر می کنم. موسی پرسید؛ کسی که به تلاوت آیات و حکمت های تو مشغول شود پاداش او چیست؟ فرمود؛ همچون برق او را از پل صراط می گذرانم. موسی پرسید؛ کسی که چشمانش از ترس تو همواره گریان است؟ فرمود؛ چهره اش را به آتش جهنم نزدیک نخواهم کرد و موسی پرسید؛ بار الها
[180]
پاداش کسی که بخاطر ترس از بزرگی و عظمت تو وضو بگیرد چیست؟ فرمود؛ روز قیامت نوری از میان ابروانش در محشر ساطع می شود.
بنی اسرائیل نزد موسی آمدند و از او خواستند تا وقت نزول باران زودتر شود و باران ببارد. موسی درخواست آنها را با خدا در میان گذاشت. چیزی نگذشت که بارانی تند بارید و ساقه های زراعت آنها به اندازه درختان شد و حاصل تلاش آنان برای برداشت محصول از بین رفت. بنی اسرائیل از خسارت زیادی که بر آنها وارد شده بود. نزد موسی شکایت کردند. خداوند در آن لحظه بر موسی وحی فرستاد؛ ای موسی قوم تو به تقدیر و مشیت من قانع نیستند.
موسی در گفتگو با خداوند گفت؛ بار خدایا نعمت های زیادی بر این بندگان ارزانی داشتی و کسی در دنیا تا این حد مورد لطف قرار داده نشده و امتی را به اندازه امت من دوست نداری
خداوند فرمود؛ همانا که امت محمّد و آل محمّد بر تمام انبیاء و فرشتگان فضیلت دارند. موسی از خداوند پرسید؛ آیا تو به من نزدیکی تا به نَجوا بخوانمت یا در مکانی دور به سر می بری تا با صدای بلند بخوانمت؟ خداوند فرمود؛ من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند و در روزی که همه چیز آشکار شود، به یاد کسانی خواهم بود که محبت مرا در دل داشتند، خداوند به وسیله 124 هزار کلمه با موسی سخن می گفت و او در مدت چند شبانه روزی که به مناجات با خداوند مشغول می شد، لب به هیچ طعامی نمی زد.(1)